نتایج جستجو برای عبارت :

شوکران- خشت خام (تاریخ انلاین)

بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ العرب الجاهلی و أثره على التفسیر
االدروس علیها كلمة سر یتم تسلیمها للطالب عند التسجیل 


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
تاریخ العرب الجاهلی و أثره على التفسیر 1

2
تاریخ العرب الجاهلی و أثره على التفسیر 2

3
تاریخ العرب الجاهلی و أثره على التفسیر 3

4
تاریخ العرب الجاهلی و أثره على التفسیر 4

5
تاریخ العرب الجاهلی و أثره على التفسیر 5

6
تاریخ العرب الجاهلی و أثره على التفسیر 6

7
تاریخ العرب الجاهلی و أثره على التفسیر 7

8
تاریخ ا
گفتگو با دکتر باقر ساروخانی در برنامه شوکران را دیدم. ضمن احترام به این استاد پیشکسوت جامعه‌شناسی باید بگویم که انتظار بیشتری از این گفتگو داشتم. پاسخ‌های دکتر ساروخانی به پرسش‌های خوب مجری برنامه عمدتاً نامرتبط، خنثی، انتزاعی و پراکنده بودند. ضمناً، کلی‌گویی و نادیده‌گرفتن مسایل اجتماعی امروزی در جامعه بحرانی ایران از سوی ایشان توی ذوق مخاطب می‌زد.
پی‌نوشت: برنامه شوکران از برنامه‌های ارزشمند تلویزیون است با سردبیری و اجرای حرفه
کتاب صوتی شوکران حقیقت
پس پاکی و ناپاکی و گناه و ثواب را بایستی در طرز تفکر و نیز در نیات مقطعی هر عملی جستجو نمود. چه بسا یک طرز فکر کلاً نمی تواند مولد اعمال درستی باشد و هر مراقبه ای بر اعمال هم هیچ اثری ندارد. مثلاً کسی که عموماً همه زندگیش صرف آبرو سازی و خوشبخت نمائی در چشم دیگران است نمی تواند بانی اعمال پاک و صالحی شود هر چند که ظاهراً اعمالش زیبایند ولی آثار آن اعمال در دیگران مولد کینه و نفرت است. و یا کسی که می خواهد دیگران را متوجه خو
جام پنجم : عذاب و تنها شدن
همه باید تنهای تنها شوند تا وجود یابند. و خداوند اراده کرده است به همه وجود بخشد. اکثریت به واسطه عذاب ها و از طریق دوزخ وجود می یابند و انگشت شمارانی هم به واسطه محبت است که مستمراً تنهاتر و موجودتر می شوند. بهشت و جهنم یعنی محبت و شقاوت دو وادی وجود یافتن یعنی تنها شدن است. و البته خداوند این هر دو وادی را به هرکسی به نوعی می چشاند تا انتخاب کنند. هر کس هر کدام را پسندید خدا هم برایش همان را قرار می دهد و لذا بین این کلا
جام پنجم : عذاب 
من هستم پس هستم
من پول دارم پس هستم، من خوشگلم پس هستم، من شغل دارم پس هستم، من هنری دارم پس هستم، من زور بازو دارم پس هستم، من هوادار و رعیت دارم پس هستم، من مدرک دارم پس هستم، من فامیل دارم پس هستم، من همسر و فرزند دارم پس هستم، من اتومبیل دارم پس هستم، من آرمان دارم پس هستم، من سواد دارم پس هستم و ... اینها هستی های دوزخی و عاریه ای و فیزیکی و مشروط است و لذا برای حفظ و ابقای آن شبانه روز بایستی زور زد و دیگران را از خود راضی نمود
قتل عایشه به دست معاویه (به اعتراف اهل سنت عمری)
رشید الدین فضل الله وزیر و مورخ بزرگ اهل سنت عمری می‌نویسد:
در ربیع الابرار زمخشری و در کامل السفینه این حدیث معتبر است که معاویه عائشه را به خانه خود دعوت کرد و سرچاهی به نی بپوشید و بر آن کرسی آبنوسین نهاد و عایشه ام المومنین (ام الفاسقین) را بر آنجا نشاند. بر نشستن و فرو رفتن همان بود. معاویه بفرمود تا چاه را با آهک بینباشتند.
جامع التواریخ، تاریخ ایران و اسلام، تالیف رشید الدین فضل الله، جلد ۲
جام پنجم : عذاب
عذاب، تشنج، درگیری، خشونت، اهانت، زجر، درد، زخم، نعره و ... کلاً یعنی دوزخ را حقی است به غایت واجب که حتی می توان آن را واجب وجودی و راز بقای انسانیت در عالم هستی دانست و مقولاتی مثل محبت و الفت و شفقت و رحمت و صلح و گذشت و سلامت و عزت و حرمت و آسایش و کلاً یعنی بهشت را حداکثر می توان یک وضع مستحبی دانست آن هم برای تعداد بسیار بسیار قلیلی. در قرآن نیز جهنم یک امر الزامی نامیده شده است و چنین صفتی برای بهشت نیامده است و مشروط به هزارا
دروغ عشق
به هر حال حقیقتی تلخ تر و کشنده تر از این واقعیت «عدم عشق» در روابط بشری وجود ندارد خاصه در روابط طولانی مدت خانوادگی و به میزانی که افراد یک خانواده این حقیقت را باور نکنند و همچنان تلاشی در نمایشات گوناگون عشق داشته باشند روابط به سوی جنونی تا سرحد جنایت به پیش می رود و فرومی پاشد. نوشیدن جام زهر این حقیقت مذکور تنها راه نجات روابط و عواطف از انهدام و فاجعه است و چه بسا با این درک و پذیرش به تدریج یک حداقل محبت بر اساس واقعیت نیازهای
حقیقتی تلخ و کشنده
به ھر حال حقیقتی تلخ تر و کشنده تر از این واقعیّت «عدم عشق» در روابط بشری وجود ندارد خاصه در روابط طولانی مدّت خانوادگی و به میزانی که افراد یک خانواده این حقیقت را باور نکنند و ھمچنان تلاشی در نمایشات گوناگون عشق داشته باشند روابط به سوی جنونی تا سر حدّ جنایت به پیش می رود و فرو می پاشد . 
نوشیدن جام زھر این حقیقت مذکور تنها راه نجات روابط و عواطف از انهدام و فاجعه است و چه بسا با این درک و پذیرش به تدریج یک حداقل محبّت براس
بسم الله الرحمن الرحیم
دروس فی تاریخ الفلسفة 
الأستاذ الشیخ فضیل الجزائری
صیف 1440هـ فی قم المقدّسة


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
كلیات البحث و فهرسة عامة

2
الأنساق الفلسفیّة

3
المدارس الفلسفیة الأربع قبل سقراط

4
نقد المدارس الأربع ، مرحلة سقراط

5


6


7


8


9
بسم الله الرحمن الرحیم
دروس فی تاریخ الفلسفة 
الأستاذ الشیخ فضیل الجزائری
صیف 1440هـ فی قم المقدّسة


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
كلیات البحث و فهرسة عامة

2
الأنساق الفلسفیّة

3
المدارس الفلسفیة الأربع قبل سقراط

4
نقد المدارس الأربع ، مرحلة سقراط

5
أفكار سقراط : تحلیل و نقد

6
أفلاطون: نظریة المعرفة عند أفلاطون

7


8


9
برگزاری مسابقه کتابخوانی   ویژه دانش آموزان دختر متوسطه            آبان ماه ۱۳۹۸زمان برگزاری آزمون ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۸همراه با برگزاری صبح خاطره با حضور راوی کتابکانون فرهنگی هنری باقر العلوم علیه السلام شهرستان آبادان
 
بسم الله الرحمن الرحیم
دروس فی تاریخ الفلسفة 
الأستاذ الشیخ فضیل الجزائری
صیف 1440هـ فی قم المقدّسة


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
كلیات البحث و فهرسة عامة

2
الأنساق الفلسفیّة

3
المدارس الفلسفیة الأربع قبل سقراط

4
نقد المدارس الأربع ، مرحلة سقراط

5
أفكار سقراط : تحلیل و نقد

6
أفلاطون: نظریة المعرفة عند أفلاطون

7
تتمة أفكار أفلاطون: أدلة تجرد النفس 

8
المجتمع فی فكر أفلاطون و نقد آرائه

9
بسم الله الرحمن الرحیم
دروس فی تاریخ الفلسفة 
الأستاذ الشیخ فضیل الجزائری
صیف 1440هـ فی قم المقدّسة


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
كلیات البحث و فهرسة عامة

2
الأنساق الفلسفیّة

3
المدارس الفلسفیة الأربع قبل سقراط

4
نقد المدارس الأربع ، مرحلة سقراط

5
أفكار سقراط : تحلیل و نقد

6
أفلاطون: نظریة المعرفة عند أفلاطون

7
تتمة أفكار أفلاطون: أدلة تجرد النفس 

8
المجتمع فی فكر أفلاطون و نقد آرائه

9
تتمة آراء أفلاطون مع تلخیص و نقد
تلخ و گاهی چون عسل
گاه شیرین می شود
گاهی پر از غم میشود
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
شب آخرین راه یادش بخیر
شب مرگ دلخواه یادش بخیر 
غم بغض دریا و گوش کویر
دله کوچک چاه یادش بخیر
  به صاحب صفات سمیع و بصیر
کریم خطا بخش پوزش پذیر 
جهان قعرِ خوابِ بدی رفته است
به جای جهان هم تو احیاء بگیر
  ببین گوشه ی دنجِ محراب را
ببین تیغ بر فرق مهتاب را
  سرِ پنجه های پلنگ عجل
ببین ماه افتاده بر آب را 
ببین کعبه با تو سیاه پوش شد
هر آیینه ای تار و مخدوش شد
  دو پیمونه زهر از سبو ریخته
زمین و زمان شوکران نوش شد
   شب آخرین راه یادش بخیر
شب مرگ دلخو
بسم الله الرحمن الرحیم
دروس فی تاریخ الفلسفة 
الأستاذ الشیخ فضیل الجزائری
صیف 1440هـ فی قم المقدّسة


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
كلیات البحث و فهرسة عامة

2
الأنساق الفلسفیّة

3
المدارس الفلسفیة الأربع قبل سقراط

4
نقد المدارس الأربع ، مرحلة سقراط

5
أفكار سقراط : تحلیل و نقد

6
أفلاطون: نظریة المعرفة عند أفلاطون

7
تتمة أفكار أفلاطون: أدلة تجرد النفس 

8
المجتمع فی فكر أفلاطون و نقد آرائه

9
تتمة آراء أفلاطون مع تلخیص و نقد

10
نبذة تاریخیة عن أرسطو

11
انج
آنقدر نگذاشتی ببوسمت که بوسیدن را هم ممنوع کردند!
 و حالا که نفس‌هامان هم به شماره افتاده، مثل عشق سالهای وبا!! وای بر ما!!!لعنت به تو ، لعنت به من ، لعنت به همه ما!!! بخاطر همه‌ی بوسه‌هایی که از هم دریغ کردیم.. از طرف من به تمام مردم دنیا بگو: تا می‌توانید همدیگر را ببوسید!
نسل ما همه مردند در عصر یخبندان! عصری که بوسیدن، حکم جام شوکران را داشت و چکاندن ماشه در دهان خویش!
به همه‌ی دنیا بگو ما را نامهربانی‌ها کشت نه جنگ‌های صلیبی و طاعون  و سل!
گ
بسم الله الرحمن الرحیم
المنهج الجدید فی تعلیم الفلسفة 
شرح كتاب الشیخ محمد تقی مصباح الیزدی حفظه الله
الدروس علیها كلمة سر للحصول علیها ، ینبغی التسجیل فی المادة عن طریق الواتساب


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
 مقدمة الكتاب وبیان المسار العام لتاریخ الفلسفة

2
تاریخ الفلسفة فی اوربا الدرس 2

3
مراجعة الدرس 1و2

4
الدرس 3و4

5
الدرس 5و6

6
الدرس من 7 الى 10

7
مراجعة قسم تاریخ الفلسفة 

8
من الدرس 11 الى منتصف الدرس 14

9
من الدرس 14 الى 17 

10
من الدرس 17 الى 19

11
الد
بسم الله الرحمن الرحیم
المنهج الجدید فی تعلیم الفلسفة 
شرح كتاب الشیخ محمد تقی مصباح الیزدی حفظه الله
الدروس علیها كلمة سر للحصول علیها ، ینبغی التسجیل فی المادة عن طریق الواتساب


ت
عنوان الدرس
الرابط

1
 مقدمة الكتاب وبیان المسار العام لتاریخ الفلسفة

2
تاریخ الفلسفة فی اوربا الدرس 2

3
مراجعة الدرس 1و2

4
الدرس 3و4

5
الدرس 5و6

6
الدرس من 7 الى 10

7
مراجعة قسم تاریخ الفلسفة 

8
من الدرس 11 الى منتصف الدرس 14

9
من الدرس 14 الى 17 

10
من الدرس 17 الى 19

11
الد
دانلود آهنگ جدید محیار به نام مینیاتور زنده
متن آهنگ جدید مینیاتور زنده - محیار
Скачать новую песнюMahyar Miniature Zendeh
Текст песни Miniature Zendeh Mahyar
تو دیوانه وار زیبایی یه شکوه از اساطیری Ты сумасшедшая красавица мифа о красоте
صبح ها من بیمار توام زندگیمو دست میگیریПо утрам я буду заботиться о тебе до конца своей жизни
تو دیوانه وار زیبایی شوکران با اون لبخندت

ادامه مطلب
( تولدم )
چو شوکران بوده اگر
یه وقتایی همچو عسل
شاد بودم، یا خون جگر
گذشت یک سال دگر
عمری که چار نعل می تازه
خفته به خواب غفلتیم
اگر که خوب بودم، یا شر!
از این کتاب عمرِ من
ورق خورده برگِ دگر
وقتی صدای گریه ام 
رسید بر گوش پدر
ماما می گفت مژده حاجی
داده خدا به تو پسر
به یمنِ شادیِ خبر
گشته فناااا...
...موجودی جیب پدر!
پ ـ ن
بنام خدا
با سلام به دوستانم و اساتید محترم
خوشحالم که خداوند ثروت زیادی بر من عطا نموده
چه ثروتی بالاتر از شما؟
و مهمتر 
ثروتی با
( تولدم )
چو شوکران بوده اگر
یه وقتایی همچو عسل
شاد بودم، یا خون جگر
گذشت یک سال دگر
عمری که چار نعل می تازه
خفته به خواب غفلتیم
اگر که خوب بودم، یا شر!
از این کتاب عمرِ من
ورق خورده برگِ دگر
وقتی صدای گریه ام 
رسید بر گوش پدر
ماما می گفت مژده حاجی
خدا به تو داده پسر
به یمنِ شادیِ خبر
گشته فناااا...
...موجودی جیب پدر!
پ ـ ن
بنام خدا
با سلام به دوستانم و اساتید محترم
خوشحالم که خداوند ثروت زیادی بر من عطا نموده
چه ثروتی بالاتر از شما؟
و مهمتر 
ثروتی با
وای بر ما!!!بخاطر همه‌ی بوسه‌هایی که از هم دریغ کردیم..
از طرف من به تمام مردم دنیا بگو: تا می‌توانید همدیگر را ببوسید!
نسل ما همه مردند در عصر یخبندان! عصری که بوسیدن، حکم جام شوکران را داشت و چکاندن ماشه در دهان خویش!
به همه‌ی دنیا بگو ما را نامهربانی‌ها کشت نه جنگ‌های صلیبی و طاعون و کرونا و سل! ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌-‌-‌-‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌-‌-‌
@Parsa_Night_narrator
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps:
آنقدر نگذاشتی ببوسمت که بوسیدن را هم ممنوع کردند! و حالا که نفس هامان به شماره افتاده ، مثل عشق سال های وبا! لعنت به تو، لعنت به من،لعنت به همه ی ما! بخاطر همه بوسه هایی که از هم دریغ کردیم.. اگر زنده ماندی از طرف من به تمام مردم دنیا بگو : تا می توانید همدیگر را ببوسید! نسل همه ما مردند در عصر یخبندان! عصری که بوسیدن،حکم جام شوکران را داشت و چکاندن ماشه در دهان خویش! 
به همه ی دنیا بگو مارا نامهربانی ها کشت نه جنگ صلیبی و طاعون و سل!
-گابریل گارسا م
پشت لبخند هرزه ات زهریست
چشم هایت شرور و بی پروا
دختر روز های بارانی 
رنگ زرد دو چکمه ات غوغا
 
رد پایت همیشه هر جاهست
هرکجا حرفی از جدایی هست
هرکجا دست عاشقی تنهاست
بی گمان از تو رد پایی هست 
 
سخت سوزانده قلب شهری را
حرف هایی که بر زبان داری
پشت این چشم های رنگینت
جامی از زهر شوکران داری
 
وای وقتی که میروی از شهر
لرزه بر شانه ی درختان است
سرد و تاریک و آسمان گریان
بعد تو روز ها زمستان است.
 
پ ن ۱ داشتم بین پیامایی که به یکی از دوستام دادم جستجو
این نقاشی را #ژاک_لویی_داوید ِ ۳۸ ساله پائیز ۱۷۸۶ در فرانسه ای که شب های چراغانش شهره ی عام و خاص است کشیده. #سقراط باید جام شوکران بنوشد چون که اتهاماتی از قبیل عدم پرستش خدایان شهر، ترویج بدعت های مذهبی و فاسد کردن مردان جوان آتنی را به او نسبت داده اند. یارانش ناراحت اند و هرکدام به نحوی غم خود را بروز می دهند..این نقاشی را زیباترین تصویر از مرگ سقراط نامیده اند. افلاطونِ ۲۹ ساله در این نقاشی پیر ترسیم شده، هم او که پای تخته نشسته است. زندان با
دیدگاه شیخ علی نمازی شاهرودی رضوان الله علیه در مورد ابن عربی
آیت الله شیخ علی نمازی شاهرودی رضوان الله علیه می‌نویسد:
ابن العربی : هو محی الدین ، صاحب الفتوحات المكیة والفصوص ، من أركان المتصوفة ، له دعاوی فاسدة وكلمات مضلة ،  ذكرنا بعضها فی كتابنا " تاریخ فلسفه وتصوف " . وتقدم شطر منها فی " حیى " بعنوان محی الدین . مات سنة ٦٣٨ ، وله ذموم وخرافیات ، كما فی البحار . نقله هنا فی السفینة "
ابن عربی: او محی الدین، صاحب فتوحات مکیه و فصوص می‌باشد. وی ا
 
باد در کوچه سخت می بردت، توده ابر سایبان می شد
ذره ذره بریدی و رفتی، مادرت داشت نصف جان می شد
 
تو که از روزهای رفته عمر هیچ طعم خوشی نفهمیدی
عسل زندگی اگر هم بود، به دهان تو شوکران می شد
 
خواستی بعد از این خودت باشی، پی آزادی دلت رفتی
حیف در چشم تونشانی ها، سمت بیراه را نشان می شد
 
چادرت رفت تا فراموشی، قد کشیدند کفش هایت، بعد
خوشه های بکارت بدنت، آستین آستین عیان می شد
 
چشمت از پشت شیشه دودی، خاطرات گذشته را تف کرد
طبع گرم دهاتیت آرام در تب
        بسم الله الرحمن الرحیم
 
        به جای اینکه در انجام اموربگیم
          این چی میگه اون چی میگه یا
         در نهایت من چی میگم. ببینیم
              خدا چی میگه
 
     
تا شدم حلقه به گوش این و آن
مشکلاتم یک به یک آمد عیان
هر کسی گفتا چنین در وصف من
دیگری گفتا به وصفم آن چنان
هر چه کردم تا به دست آرم دلی
 بر دهانم خیل دل ها زد عنان
هیچ کس از کار  من راضی نشد
خود فزودم بر خودم بار گران
دل حرم کردم به خود آید دلم
تا شوم حلقه به گوشش آنچنا
به لحاظی می توان گفت که ھمه خواص مثبت علوم و فنون ، ظاھری و ھمه خواص منفی آن باطنی است. بدین لحاظ تکنولوژی بین ظاھر و باطن وجود بشر خلاء و تضادّی افکنده که ھرگز سابقه نداشته است. صورتھا را تمیز و براّق می کند و سیرتھا را کثیف و تاریک می سازد ، اعمال را سریع و افکار را کند می کند ، غذا را ملون و لذیذ ولی پوک ومسموم می سازد . کلام را زیبا و احساس را زشت می نماید ، تن را ظریف و شیک می سازد ولی اعضاء و جوارح را ضعیف و رنجور می کند . زمان ّکمی را می افزای
        بسم الله الرحمن الرحیم
 
        به جای اینکه در انجام اموربگیم
          این چی میگه اون چی میگه یا
         در نهایت من چی میگم. ببینیم
              خدا چی میگه
 
     
تا شدم حلقه به گوش این و آن
مشکلاتم یک به یک آمد عیان
هر کسی گفتا چنین در وصف من
دیگری گفتا به وصفم آن چنان
هر چه کردم تا به دست آرم دلی
 بر دهانم خیل دل ها زد عنان
هیچ کس از کار  من راضی نشد
خود فزودم بر خودم بار گران
دل حرم کردم به خود آید دلم
تا شوم حلقه به گوشش آنچنا
        بسم الله الرحمن الرحیم
 
        به جای اینکه در انجام اموربگیم
          این چی میگه اون چی میگه یا
         در نهایت من چی میگم. ببینیم
              خدا چی میگه
 
     
تا شدم حلقه به گوش این و آن
مشکلاتم یک به یک آمد عیان
هر کسی گفتا چنین در وصف من
دیگری گفتا به وصفم آن چنان
هر چه کردم تا به دست آرم دلی
 بر دهانم خیل دل ها زد عنان
هیچ کس از کار  من راضی نشد
خود فزودم بر خودم بار گران
دل حرم کردم به خود آید دلم
تا شوم حلقه به گوشش آنچنا
        بسم الله الرحمن الرحیم
 
        به جای اینکه در انجام اموربگیم
          این چی میگه اون چی میگه یا
         در نهایت من چی میگم. ببینیم
              خدا چی میگه
 
     
تا شدم حلقه به گوش این و آن
مشکلاتم یک به یک آمد عیان
هر کسی گفتا چنین در وصف من
دیگری گفتا به وصفم آن چنان
هر چه کردم تا به دست آرم دلی
 بر دهانم خیل دل ها زد عنان
هیچ کس از کار  من راضی نشد
خود فزودم بر خودم بار گران
دل حرم کردم به خود آید دلم
تا شوم حلقه به گوشش آنچنا
بار nام است و آخرین بار نیست: خدا surpriser است. غافلگیر می‌کند. قدرتش، شوخ‌طبعیش و حکمتش، من حیث لا یحتسب نقاب از چهره برمی‌کشد. یک جوری گردون را می‌چرخاند که حساب تتا و فی و آر از دست آدم در برود.
و باور کند... که بهشت و جهنم آدم‌ها یک گوشه‌ای همین‌ دور و برهاست.
و بعد از او... هیچ قدرتی بالاتر از ترکش قلب‌های شکسته نیست!
تو ببخش و رها کن.
یک شب که دیگر سال‌هاست حواست نیست،
گذشته‌ات را با زانوی زخمی به پایت می‌اندازد.
بعد -مثل حالتی که قبل از مرگ ر
در این گیر و دار که فیلترینگ و جبر زمانه :/ باعث شده بود توی بیان بیشتر وقت بگذرانم ، اتفاقی با پستی که نوشته بود" لوریس چکناواریان به برنامه ی شوکرانِ شبکه چهار می آید"برخوردم .ولی در ۲۷ آبان اوضاع طبق برنامه پیش نرفت وباز پخش قسمت قبلی که مصاحبه ای با آقای کریم مجتهدی بود پخش شد که البته خیلی هم مفید بود ولی این قضیه آدم را یاد این جمله انداخت که "صدا و سیما هست دیگر :/"
خلاصه از آنجایی هم که فقط سایت های داخلی باز می‌شدند به فکر این افتادم که به
یه  چند
سالیه که با صدا و سیما قهر بودیم 
دیدین  که خیلی ها میگن ما
اصلا تلویزیون نگاه نمی کنیم  پزشو  هم میدن که آره ما هم......انگار خیلی کلاس داره
ولی خوب چکار کنیم وقتی برنامه خوب نباشه برای چی باید بشینیم وقتمون رو تلف کنیم


بعد از مدت ها یه برنامه خوب از شبکه چهار دیدم
البته این هیجده قسمتی هم که پخش شده همه رو دانلود کردم وگرنه پای تلوزیون ندیدم و ننشستم
یه برنامه توپ و
عالی به  سردبیری و
مجری گری  پیام
فضلی نژاد
موضوع برنامه گفتگوی چالشی
خاطره ی مهمانی
«خاطره ی مهمانی»راستش رو بخواین، یکم استرس داشتم.نمی دونستم چه برخوردی باهام میشه و خودم رو حتی برای طعنه و کنایه شنیدن از فامیل آماده کرده بودم.یک ساعتی از مهمونی و خوردن و خندیدنش گذشته بود که دیگه می خواستم با هماهنگی صاحبخونه شروع کنم.زیر لب صلوات خاصه حضرت زهرا (س)رو خوندم و چند بار “یا صاحب الزمان ارشدنی” گفتم. از تو کیفم درشون آوردم و جلوی خودم چیدم روی هم.
ده- دوازده تا کتاب بود، بیشترشون کوچولو ، لاغر و باریک. وفقط چند
شوکران مینوشم می فهمم که حبه قند هست
عسل می نوشم پندارم که زهرست 
لبخند می زنم اما عمق تلخی ها محاصره ام کردن
اشک بار می دوم اما در لحظه آرامش لبخندت مرا نگاه می دارد
این چه تناقض محالی است که تو حواله ام کرده ای
در رایحه باران بهار مثل زمهریر سوزان زمستان 
دستانم را در گریبان میکنم تا خاطرات شیرین تو را قاصدک های پر پر شده همراه خود مبرند
آه سردم را فرو میخورم تا تلخی های درونم طبیعت عاشقان بهار را محاق نکند 
از اسفندی که تو ترکم گفتی دیگر عشق
۴۱سال پیش الله اکبر گفتیم و شاه را سرنگون کردیم و خیال‌مان راحت شد. اما دوتا شاه دیگر باقی مانده بود. یکی همان به قول فیدل کاسترو در سفرش به ایران: «شاه بزرگ‌تر» یعنی آمریکا و دیگری به قول بنده «شاه‌های کوچک‌تر» در داخل ساختارهای خود جمهوری اسلامی. آنانکه پیش از سال ۵۷ شاید رعیت بودند اما پس از انقلاب با حضور در بعضی موقعیت‌ها و مدیریت‌ها خوی شاهی و عقدهٔ پادشاهی خویش را آشکار کردند. مجال‌دادن به این جماعت مایهٔ تحریف انقلاب و انتقاد حق‌
این روزها دور و برم پر شده از آدم‌هایی که از لابلای کلماتشان بوی مالکیت نمی‌آید. کسانی که وقتی از تحریم‌ها و جنگ احتمالی حرف می‌زنند مرجع ضمیرهایشان سوم شخص است نه اول شخص. نمی‌گویند ما را تحریم کرده، می‌گویند «سپاه را تحریم کرده»، «ایران را تحریم کرده»، «قصد حمله به ایران را دارد»، «ایران را تهدید می‌کند»، «عمان جواب این‌ها را داده است». خیلی زحمت و مهارت و زمان می‌خواست که ضمیر «ما» را از این فرهنگ محو کنند که کردند؛ که صد آفرین به ان
 
‍ در راهِ فیلسوف شدن
ما چی هستیم؟ من قبل از تولدم کجا بودم؟ چرا من خرگوش نیستم؟ یا کرگدن؟ چرا بزرگ میشم؟ چرا پیر میشم؟  چرا می میرم؟ هر چه در کتاب های اخترشناسی می گشت جواب این جور سؤال ها را پیدا نمی کرد. از کتاب زیست دبیرستان هم چیزی دستگیرش نشد؛ نه اینکه مشکل در این باشد که روشهای مطالعه و یادگیری را بلد نبود؛ نه. در جای اشتباهی دنبال جواب این جور سؤال ها می گشت. بچه ها مسخره اش می کردند. اسمش را گذاشته بودند بچه فیلسوف. اِنقدر فیلسوف فیلسو
اسفند سال 95 بود که با جمعی از رفقا برای دیدن
غار رودافشان فیروز کوه راهی شدیم. در یکی از عکس ها هر پنج نفر خیلی جدی و معقول
با حالتی از چهره که در ژانر معناگرایانه جا می گیره،به دوربین خیره شدیم و
تابلویی در اندازه پوسترهای گروه های راک دهه هفتاد آمریکا ساختیم. فردی که جلوی
من نشسته ،دست راستش به حالت اشاره به سمت زمین در شمایل سقراط در تابلوی جام
شوکران به هنگامه مرگ رو تداعی می کنه که البته این دست در این عکس نیست! و با فرد
دیگری که حائل میان ا
کار کلاسی و بررسی کنید صفحه 114 کتاب کاروفناوری هفتم پودمان پرورش و نگه داری گیاهان
سوال : دربارهٔ گیاهان سمی و آسیب زایی آن ها در گروه خود در اینترنت بررسی کنید و نتیجه را در کلاس ارائه نمایید.
جواب :
گلها و گیاهان با تمام فواید و زیبایی های که دارند ممکن است سمی و مضر نیز باشند که اگر استفاده نابجا از بعضی از آنها شود باعث مریضی و حتی مرگ انسان می شود
نام بعضی از این گیاهان که سمی هستند را در ادامه مطلب می توانید مشاهده نمایید.
گل خرزهره - گیاه
اکسیرِ نحسِ لاینحل های زندگی، این بار هم بسان جام شوکران به گلوی من ریخته شد!
سال های بود که لابه لای طغیانِ شهوت و کینه، بسانِ شوخی نحسی زبانم عقیم شده بود،یعنی تا زبان میگشودم تا از درد های بر من تافته بگویم، نکبتی نشسته بر اسب مراد! از دور می آمد و هاج و واج بر پیکرم تفی می انداخت و چنان سریع می تاخت که گردِ بلند شده از سمِ حیوانش به سر و ریختم جلوس می فرمود!
این برای بار هزارم است که دست نحسم را به قلم میگیرم تا این برده ی نافرمان را همچون شلا
نخست ، هیچ نبود . بیابان بود ، و باران بود ، و سنگ . باران ، هزاران سال بی وقفه بارید ، بیابان دشت شد ، باران رودی شد ، در طلب دریا . بی که بداند گرداگرد بیابان می چرخد بیهوده ، چرخید و ثانیه ای از سماع خود باز نماند ، بی خبر از گم کردن قبله. سنگ تنها بود ، و شبها می گریست ، به آواز بلند ، اندوه تنهاییش را . رود ، رود سرمست تن سنگ را شستشو می داد به معبد آبی اندوه گین بیابان . سنگ ، در آغوش رود خروشید و خراشید و فروکاست . قرن ها می گذشتند وسنگ می کاهید و م
مرحله جدید فروش اینترنتی ایران خودرو از روز یک شنبه -20 بهمن ماه- آغاز شده و تا زمان تکمیل ظرفیت نیز ادامه خواهد داشت. در طرح پیش فروش اعتباری ایران خودرو، مشتریان امکان ثبت نام برای انواع محصولات این شرکت را دارند.
در طرح پیش فروش ایران خودرو ویژه دهه فجر، موعد تحویل خودروها برای مردادماه 99 خواهد بود.
آغاز ویرایش قراردادهای معوق مشتریان
ایران خودرو طی اطلاعیه ای که در تاریخ دهم دیماه، برای نمایندگی‌هایش منتشر کرده، خبرهای جدیدی به مشتر
۱.این زن و شوهر مدام در حال بگومگو هستند.سر خرجی و تلگرام و خواهر و مادر همدیگر... اما حالا که آقا تب کرده و مشکوک است، خانم ناگهان شدیدا دلباخته اش شده و دورش می گردد و قربان صدقه اش می رود و ماچش می کند که بلکه او هم بگیرد و با هم بمیرند تا توی یک دنیای دیگه دستای همو بگیرند.مرد باسبیل های چخماقی اش مثل پوری بنایی برای قیصر قمیش می آید و چشمهایش مدل نازگربه ای می شود...
۲.دخترک هفته ای دو بار خودکشی می کند و انواع قرص ها و سم ها و حشره کش ها را هم تو
 
  شمشیر!
 از رومی کشند آدمها!
  بیچاره گرگها
از ریز سروده ها
ع-بهار
سقراط و دفاع از
حقیقت
سقراط برای دفاع از حقیقت ترجیح داد جام شوکران را سر بکشد تا اینکه زنده
باشد و بی عدالتی و ستم و به صلابه کشیدن آزادی و اخلاق را ببیند ...او امید
داشت   درختی که می کارد ثمره اش سعادت بشر زیر پرچم عقل و خرد و آزادی
باشد. ...اما دریغ که خردمندان بسیار در تاریخ بشر چون او جان در پای این ارزش های
والا که همانا عقل و عدالت و آزادی بود به ثمن بخس دادند اما تعلقات ما
آنقدر نگذاشتی ببوسمت که بوسیدن را هم ممنوع کردند!
و حالا هم نفس‌هامان به شماره افتاده، مثل عشق سال‌های وبا!
لعنت به تو،
لعنت به من،
لعنت به همه‌ی ما!
بخاطر همه‌ی بوسه‌هایی که از هم دریغ کردیم...اگر زنده ماندی از طرف من به تمام مردم دنیا بگو:تا می‌توانید همدیگر را ببوسید!نسل ما همه مُردند در عصر یخبندان!
عصری که بوسیدن، حکم جام شوکران را داشت و چکاندن ماشه در دهان خویش!به همه‌ی دنیا بگو ما را نامهربانی‌ها کشت نه جنگ‌های صلیبی و نه طاعون و ن
فصل های پیش از اینم ابر داشت
بر کویرم بارشی بی صبر داشت
پیش از اینها آسمان گلپوش بود
پیش از اینها یار در آغوش بود
اینک اما عده‌ای آتش شدند
بعد کوچ کوه ها آرش شدند
از بلند از حلق آویزها
قلب‌های مانده در دهلیزها
بذرهایی ناشناس و گول و گند
از میان خاک و خون قد می‌کشند
بعضی از آنها که خون نوشیده‌اند
ارث جنگ عشق را پوشیده‌اند
عده‌ای حسن القضاء را دیده اند
عده‌ای را بنزها بلعیده اند
بزدلانی کز هراس ابتر شدند
از بسیجی‌ها بسیجی تر شدند
ای بی جان ه
یاهو
دنیا از انتظارها ساخته شده. و انتظار همیشه سخت است. شاید برای همین پیر
میشویم. در مسیر تمام شدن انتظارهایمان پژمرده می شویم، خم می شویم، لرزان می شویم
و مو سپید می کنیم.
انتظار سخت است. ضرباهنگ دنیا کند می گذرد. انتظار دام بزرگی است. تلاش میکنی
حواست پرت شود. نگاهت را از مسیر می دزدی. چند قدم به پیشواز می روی. دوباره دورها
را نگاه میکنی. چشمت را از تنهایی و سکوتِ انتهای جاده می دزدی و به حاشیه سرسبز
می کشانی. اما دلت یقین نمی کند. قلبت، چشمانت
 
می‌گویند باید بخواهی، باید بجویی، باید زمین و زمان را به هم بدوزی تا سهم خود را از دنیا بگیری. سهم خود را از زندگی برداری و بزنی به چاک. اینکه به کجا بروی مهم نیست. باید تا می‌توانی و از دستت بر می‌آید بخواهی و آرزو کنی و از پا ننشینی.  ما در راه همین خواستن، "رنج" را با دستان خود برمی‌داریم که از ابتدا تا انتها دست در گلو، همراهمان باشد. دائما در وادی خواستن‌ها از کویِ این، به برزن آن در ترددیم.
 نمی‌دانم چرا رسیدنی برای هیچ کدامشان نیست. به
حاضران به غائبان برسانند
 چشمه غدیر شاهد تحقق امری الهی برای مسلمانان یکتاپرست بود. دست ها بالا می رفت و آذرخش حسادت در قلب های حسودان فرو.
کجای این چشمه را با بدعهدی سیراب کردند که آن حسودان چون شوکران روییدند و به نابودی دین و فنای آخرت برخاستند!؟
لاسیفِ آن مرد را، کافران و مسلمانان شنیدند اما چگونه دین را به دنیا وانهادند؟
تپیدن قلبی عاشق، در بستری که هدف تیغ های آخته بود را به وضوح دیدند و در تاریخ ثبت نمودند؛ اما در عجبم از این جماعت ناس
شش ساله بودم که اولین بار رفتم سینما. قبلترش رو به یاد ندارم. فیلم "کلاه قرمزی و پسر خاله" بود. کلاه قرمزی زل می زد به تلویزیون پشت شیشه مغازه و محو صحبت های آقای مجری میشد. من زل میزدم به پرده ی سینما و محو تماشای داستان پسر بچه ی ساده و خوش باوری می شدم که به مهربونی آقای پشت قاب شیشه ای اعتماد کرد و راهی غربت شد. هشت سال بعد وقتی "کلاه قرمزی و سروناز" ساخته شد باز رفتم سراغ همون پرده جادویی که قرار بود من رو به دنیای آدم خوبا و قصه هاشون ببره. اما
سلام 
چند هفته‌ای بود میخواستم پست بنویسم.دلیل تصمیمم بر ننوشتن رو واقعا نمیدونم و نمیفهمم.
پرده اول:چاه پتانسیل
خب حالا اول یکم درمورد چاه پتانسیل بگم.چاه پتانسیل یه سوال معروف یا شایدم معروف‌ترین سوال تو مکانیک کوانتومی هستش.چاه پتانسیل دوتا دیواره داره که پتانسیل یا بی‌نهایت هست تو این دیواره‌ها یا یه عدد محدود و بین دوتا دیواره یا همون درون چاه،پتانسیل صفر هستش.حالا ما یه ذره رو پرت میکنیم وسط این چاه و تابع موج و توزیع احتمال و این
(دومین) همایش انجمن فارغ‌التحصیلان باغ فردوس به پایان رسید.
نمره اول کلاس آقای بیضایی
یادداشتی از مینو فرشچی در روزنامه ایران دو‌شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، شماره ۷۲۵۴
‌دومین همایش انجمن فارغ‌التحصیلان مرکز اسلامی باغ فردوس شامگاه روز یکشنبه 22 دی‌ماه پس از دو روز به‌کار خود پایان داد. در دومین روز همایش کارگاه‌های برندینگ در سینما، کارگاه فروش خارجی و کارگاه تولید فیلم با صرفه برگزار شد و درانتها آثاردهه 60 فارغ‌التحصیلان این مرکز به نمایش درآ
پاولا گفت: « از وقتی با هم صحبت کردیم اتفاق های مختلفی روی داده است. اما در حقیقت به نظر می رسدکه پذیرش برخی رویدادهای خاص برای کسانی که مستقیما در آن نقشی ندارند مشکل تر از کسانی است که با آن درگیرند. چیزی که همیشه در چنین رویدادهای ناگواری از همه دردناک تر است، احساس شرمندگی دیگران است. »
- - -
بیمار ادامه داد: « اگر شما هر دو گمان می کنید که با آرامش چشم در چشم ابدیت خواهم دوخت، برای این است که هیچ درکی از آن ندارید. شخص باید مثل یک بزهکار محکوم
امروز می خواهم
مجدداً از کتاب دنیای سوفی استفاده کنم و یک سرگذشتی از سقراط را ارائه کنم:

« فلاسفه اولیه یونان
گاه فیلسوفان طبیعی خوانده می شوند چون بیش از هر چیز در فکر جهان طبیعی و
رویدادهای طبیعی بودند. فیلسوفان طبیعی نخستین گام را در راه استدلال علمی
برداشتند و پیشتاز آنچه که بعدها علم نامیده شد بودند, آنها در جستجوی قوانین
ناپیدای طبیعت بودند و می خواستند بدون توسل به اساطیرکهن بفهمند پیرامون آنها چه
می گذرد یعنی می خواستند با مطالعه خ
اما اینکه برخی از افراد مسافت از کاشت برخورد ریزش میشوند, مراکز کاشت و پیوند مو در تهران (mrtehran.top) دقیقا باب همان کیفیت عاقبت کردار است که حلقه درگوش اعتبار کردم,اضافه یم برخی دقت های دربایست که طبیعتا مانند مدتی آینده از رفتار باید موضوع توجه شیاره میثاق قرارگاه بگیرد. راوی ابن ابی یعفور است می گوید که پرستش حضور صادق (علیه السلام) شرف کردم ضمیر می خواهم با زنی که دلم می خواهد نقصان ازگیل کنم و والد و والده من، با غیر آنچه سه کیلو اراده دارم م
بقلم شهروز براری صیقلانی اپئزود اول از اثر شماره یک                    نویسنده اثر     شهروز براری  صیقلانی  اثر   
L♥o♥v♥e♥♥♥s♥h♥i♥n♥♥b♥r♥a♥r♥y♥
 
داستان اول ♦♦ از شهروز براری صیقلانی   ♦♦
        
               همواره حرفهایم را نتوانستم بگویم ، درعوض بی وقفه نوشته آم . چه توان کرد وقتی توان ابراز نباشد؟ نوشتن بهتر از در خود نهفتن است . هر چه است از نگفتن بهتر است. افسوس ک اشتیاق خواندنش نباشد. افسوس.....
ترا روی کاغذ ها جامیگذارم و میروم ،م
میشه یکم هم در مورد سوالات جلسه ی اول خواستگاری بگین؟!برای من واقعا سواله که این مورد اقتصادی رو تو جلسه ی اول مطرح کنم بالاخره یا نه؟من بیشتر برام اخلاق مهمه ولی خب از روی بی سوالی، از اقتصاد هم در جلسه ی اول صحبت کردم و آقا پسر ناراحت شدن. برای خواستگار بعدی اصلا صحبت نکردم ایشون هم پشتم صفحه گذاشتند که من چقدر امل هستم که مادیات برام مهم نیست بالاخره نفهمیدم باید چه کنم؟
---------------------------------------------------------------------------------------
جلسه خواستگاری جلسه
قصد دارم گوشه هایی
از زندگی افلاطون کسی که تاثیری ژرف بر آینده جهان داشته است را از کتاب دنیای
سوفی و همچنین از کتاب "ماجراهای جاودان در فلسفه" اثری از
"هنری توماس و دانالی توماس" را بنویسم.

«افلاطون ( 428-347
پیش از میلاد) بیست ونه ساله بود که سقراط جام شوکران را نوشید و از مدتی پیش نیز
شاگرد سقراط بود. عمده آثار افلاطون برخلاف فیلسوفان پیشین باقی مانده است.
افلاطون مدرسه فلسفه خود را به یاد پهلوان افسانه ای یونان آکادموس، آکادمیا
نامید. در آکادم
اسپینوزا فیلسوف شرافت و ازادی                                         
... اسپینوزا از فیلسوفان عصر روشنگری در اوایل قرن ۱۷  را بخاطر
زیبایی و خرد ورزی نوگرایانه در اندیشه وایجاد شکاف در بنیانهای اسکولاستیک فلسفه
و منطق ارسطویی شاهزاده فلاسفه می نامند . زیر دلیل این  محبوبیت و وجاهت ایشان به علت تغییر نگرش بنیادی
در جوهره هستی  بوده  و آن نگاه سلبی و مدرسی  گذشتگان که چون تار ضخیم عنکوبت  بر دست و پای مسیر بشریت تنیده می شد  و حصاری خود
در باب سقراط هر چه انسان سخن بگوید، در واقع، کم گفته است. سقراط فقط یک متفکر نبوده است که فقط در تاریخ فلسفه بخواهند از او نام ببرند; بلکه یک انسان به معناى واقع، بزرگ بوده است
در باب چهره ظاهرى سقراط گفته شده است که وى بسیار کریه المنظر و زشت بوده است، حتى مجسمه اى که از او باقى است و کمى بعد از وفات او این مجسمه را تراشیده اند و هنوز هم باقى است، این مجسمه یک انسان بسیار زشت را نشان مى دهد، یک انسان آبله رو با بینى فروکوفته و چشمان درشت و در عین
در باب سقراط هر چه انسان سخن بگوید، در واقع، کم گفته است. سقراط فقط یک متفکر نبوده است که فقط در تاریخ فلسفه بخواهند از او نام ببرند; بلکه یک انسان به معناى واقع، بزرگ بوده است
در باب چهره ظاهرى سقراط گفته شده است که وى بسیار کریه المنظر و زشت بوده است، حتى مجسمه اى که از او باقى است و کمى بعد از وفات او این مجسمه را تراشیده اند و هنوز هم باقى است، این مجسمه یک انسان بسیار زشت را نشان مى دهد، یک انسان آبله رو با بینى فروکوفته و چشمان درشت و در عین

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها